❤عشق بی پناه ❤
✿عشقی پر از تنهایی✿
درد دارد .. وقــتي به او فــکر ميکني ، دلــت آغوشــش را ميــخواهد ... اما ميداني نميشود پــس با نــفسي عميق زمزمه ميکــني : خوشبخــتيت آرزومه . . . ! سلاممم... امروز براتون عکس گذاشتم امیدوارم لذت ببرین... نظر فراموش نشه لطفا...!!! ممنون..!! وقـتی از چـشمِ کـسی بیُــفتی ، مثلِ یــک قـــطره اشک .. دیگه فــرقـی نمیــکنه کجـــا بـــاشی !؟ گوشه ی چشم .. رویِ گونه .. و یا .. رویِ خــاک ! تـــو دیـگه افتادی… زبانم پرازسکوت مـی گـویـنـد بـاران کـه بـبـارد عـطـر خـاطـ ـره هـا مـی پـیـچـد ؟ . . . طناب دار جلو چشام یه چهار پایه چوبی کهنه میرقصه زیر پاهام رفیقام قاطی دشمنام، نمیشه تشخیص دادشون از هم مثل ضربه هایی که زده بودم نا منظم و پشت سر هم میاد جلو یه نفر با یه پارچه رو سر یه ادم ترسو که داره فکرای زیادی توی سر نگاهش قفل تو چشام خالی میشه زیر پاهام یکم سر و صدا تــــــــــــــــــــمــــــــــــــــــــــــــام
ادامـ ـه حرفـ ـامونــ
چشمانم پر از باران
سرم را برشانه های تنهایی میگذارم
موهایم را نوازش میکند
ومی گوید
اگرتمام دنیا هم ترکت کنند
من باتومی مانم
بـوی ِ خـاک بـلـنـد مـی شـود . .
پـس چـرا ایـنـجـا
بـاران کـه مـی بـارد
گفت مگر آن را دیده ای؟
گفتم نه در ان سوخته ام...
طراح : صـ♥ـدفــ |